زوردگان از کلمات زور به معناي سخت و از سوئي به معناي زور و قلدري – گان به معناي مكان تشکیل شده است
اين نام به زمان حضور تركان بلوردي در اين روستا ، و كل منطقۀ چغاخور بر مي گردد.كه به دلیل ییلاق قشلاق بختیاری اين منطقه به دست ترکان مهاجر که در زمان صفویه به مناطق جنوب غربی ایران و فلات مرکزی کوچانده شده بود اند افتاد و تركان بلوردي ساكنين اين منطقه شدند و با ورود دوباره بختياري و شروع درگيري ميان اين دو، ترك شكست خورده و بختياري متصرف و حاكم بر موطن اصلی خود چغاخور مي گردد.
پس از شكست ترك ، روستاي زوردگان به تصرف الياس خان ايل خاني ( فرزند فرج اله خان ) مدبّرآن روز ، درآمد.از آن پس زوردگان توسط الياس خان منقسم شد.ايشان هر جوي از جويبارهاي روستا را به يك طايفه جهت امرار معاش واگذار كرد.
جوي شاه پرناس را به تیره الاسوند، میر و زنبور، جوي نساء را به اولاد آخونكار حافظي و جوي برآفتاب را به خليل خان واگذار نمود كه البته در زمان حكومت سردار ظفر، تیره تشمال زراسوند جوي برآفتاب را از خليل خان خريداري نمودند.
به جهت همين تقسيم بندي طوايف ساكن روستا نيز بر اساس نشيمن گاه خود روستا را به قسمت تقسيم نمودند : 1- آبادي عليا كه محل اسكان تیره میر و زنبور بود. 2- آبادي سفلا محل اسكان تیره تشمال ( اولاد ا خونکار) 3- آبادي وسطي محل اسكان تیره الاسوند .
البته قابل ذكر است روستاي زوردگان زماني نيز كه تاريخ مشخصي از آن در دست نداريم محل اسكان گبري و ارضي بوده است كه حتي تعدادي از سنگ قبرهاي گبري ها هنوز در روستا موجود است، بهترين مشخصه حضور ايشان در اين روستا كوهي است بنام شاه پرناس . كه نامگذاري اين كوه به دليل مدفون بودن شاه پرناس كشيش ارمني و مورد احترام آن عهد است، زيرا پس از مرگ شاه پرناس بين ساكنين اين روستا و روستاهاي اطراف كه همگي كم و بيش سكنه ارمني داشته اند در خصوص تدفين اين كشيش اختلاف حاصل مي گردد از اين رو، وي را در كوه شاه پرناس فعلي به خاك مي سپارند چرا كه اين كوه به نحوي بين همۀ روستاهاي اطراف واقع گرديده و از آن پس محل زيارت اطرافيان گرديد.(نقل قول از سردار ظفر بختياري)
زوردگان از نظر مالكيت متعلق به 4 تیره از طایفه زراسوند : توشمال (اولاد آ خونکار) - علاسوند - زنبور - میر - مي باشد.
علاسوند: یا الاسوند، طایفهای از ایل بختیاری است، که بر پایه نمودار سازمانی طوایف بختیاری، از شاخه هفتلنگ و از باب دورکی میباشد.
طایفه علاسوند نیز قبل از یکجانشین کردن عشایر، (تخته قاپو کردن عشایر، که در زمان رضاشاه به اجرا در آمد) مانند تمامی طایفههای ایل بختیاری، به ییلاق و قشلاق، میپرداختند. قشلاق (گرمسیر) این طایفه، در استان خوزستان، در اطراف مسجدسلیمان، روستاهای محمدآباد، پاگچ مسجدسلیمان، سلطان آباد و بوستانک و ییلاق (سردسیر) آنها، در استان چهارمحال و بختیاری در چغاخور و سیدگون قرار داشت، که این مناطق امروزه متعلق به طایفه علاسوند میباشد.
طایفه علاسوند از ۶ تیره (زیرشاخه) تشکیل میشود، که عبارتند از: مرادوند، قلاوند، زیلاوند، علاءالدینوند، جهانگیروند و نظروند. این تیرهها هر یک به چندین تش، هر تش به چندین اولاد و هر اولاد نیز بهنوبه خود از خانوارهای متعددی تشکیل شدهاست.
زنبور: بر اساس دانش نامه ویکی پدیا زندبور فردی از طایفه زند و از اقوام کریم خان زند بوده که به مسئولیت جمع آوری مالیات سلسله زندیه در بختیاری را به عهده داشته و با توجه به اینکه ایشان موهای بور( زرد رنگ) داشته به زندبور معروف شد
میر : سازمان حکومتی ایل بختیاری، پس از شکست اتابکان لربزرگ شکل گرفت و بزرگان طایفه آسترکی دورکی هفت لنگ نخستین کنفدراسیون بختیاری را در سال ۸۳۰ ق با غلبه بر سلطان ابراهیم گورکانی تشکیل دادند. آمیربهرام شاه آسترکی جد امجد تیره بهرامسری آسترکی نخستین کسی بود که این کنفدراسیون را تشکیل داد و پس از او پسرش آمیربختیارشاه به حکومت رسید و پس از آمیربختیار پسرش آمیربابک شاه به حکومت رسید تا اینکه در زمان شاه اسماعیل و شاه تهماسب صفوی، میرتاجمیرخان از تیره میر زراسوند به ریاست قوم بختیاری برگزیده شد و پس از وی نیز فرزندش میرجهانگیر خان و نوه اش خلیل خان به حکومت بختیاری برگزیده شدند. به طورکلی حکومت بختیاری از آغاز صفویه تا پایان زندیه در اختیار فرزندان و جانشینان تاجمیرخان و میرجهانگیرخان میر زراسوند بوده است. کسان دیگری از خاندان آسترکی شاه منصورخان، قاسم خان، ابوالفتح خان، احمدخان، علی صالح خان، محمدحسین خان و ابدال خان و حسام خان فرزند محمدحسین خان که پس از خلیل خان به حکومت بختیاری رسیدند. بنابر این سلطه هفت لنگها بر تمام ایل از سال ۸۳۰ شکل گرفت. وپس از خوانین میر زراسوند و آسترکی، خوانین اولاد جعفرقلی خان به قدرت رسیدند
توشمال( اولاد آخونکارحافظی بختیاری ) : از مناصب حکومتی ایران از دوره مغول تا اواخر دوره صفوی است که با عنوان امیر نیز آمده است.
توشمال در ایلام و لرستان به رئیس ایل اطلاق میگردد. از وظایف عمده توشمال افزون بر حفظ امنیت و نظارت بر امور مختلف ایل که از طریق پلیس وانتظامات صورت میگرفت وهمچنین جمعآوری مالیات مرسوم بود.[۱][۲] عنوان کریم خان زند، توشمال بود و او را توشمال کریم میخواندند که در آن دوره به معنای «کدخدا» و «بزرگتر قوم» بود
منابع : دانشنامه آزاد ویکی پدیا - تاریخ بختیاری نوشته علیقلی خان سردار اسعد - وقایع سال هزار و پنجم هجری
در 17 فروردين 1356 حدوداً ساعت 4 بعد از ظهر زلزله اي رخ داد كه اكثريت خانه هاي روستا بالاخص محدودۀ وسطي و علیا را ويران كرد و از نظر مادي خسارات سنگيني به بار آورد . تا آنجا كه ساختار فعلي روستا با نام شهرك توسط دولت آن زمان احداث گرديد.
این روستا در دهستان کیارغربی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۵۷۵ نفر (۱۳۰خانوار) بودهاست. که هم اکنون جمعیت ان به شکل چشمگیری افزایش داشته بطوریکه در انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ تعداد ۵۹۸ نفر رای دهنده داشته است